زندگی من

اینجا گوشه ها و قطعه هایی ازحرفها و دغدغه های زندگی من است.

زندگی من

اینجا گوشه ها و قطعه هایی ازحرفها و دغدغه های زندگی من است.

دنیای بدون آشنا و پارتی من !!

فرض کنید در یک جایی هستید به نام کره ی زمین .یک جایی به نام ایران .باشد ؟ 

 

بعد حالا فرض کنید یک آدم هستید از نوع زن ،دانشجو هم هستید ، مهندسی نرم افزار میخوانید . 

  

حالا بشوید من !! یعنی فرض کنید من هستید !! تو هیچ اداره ی درست و حسابی آشنا ندارید ، هیچ استادی را بیشتر از اینکه استادتان هست نمیشناسی ( یعنی مثلا برادرتان دوستش نیست ! یا یک همچین نسبتی) ، هیچ آشنایی در ارگانی نداری ، نماینده مجلس هافامیلت نیستن ، اصولا رأی هم نمیدهی که آشنا پیدا کنی ( چون میتوانی با رأی دادن ، بالاخره یک پارتی جور کنی ، شاید شد نماینده و غیره )، اصولا طناز نیستی ، خط قرمزهایت خیلی کم است که ،خودت را به خاطرشان لوس کنی و لوس ها هم خیلی خریدار دارند !مدیرگروه آشنایت نیست که روی پله ها اسمت را صدابزند و بدانی نمره ات بیست است !،کارشناس گروه عمه ات نیست که برایت همه ی کارها را راست و ریست کند و سر انتخاب واحد هرچی پول داری هزینه ی رفت و آمدت نشود، لابد جذاب هم نیستی که استادها عاشقت شوند،اصولا جدی هستی و ناز در کلامت نیست ( اما بی انصافی نباشد که صدایت درحین حرف زدن رسا و شیوا است !)، پولدار زاده هم که نیستی ، باهوش هستی اما نابغه نیستی ،تو بهترین دانشگاه درس نمیخونی که همه آرزوی بودن جاتو داشته باشن ، اصولا تو کارهای اداری باید یک مسیر را به جای دو دفعه ، ده دفعه بیایی که کارهایت درست شود ، نزدیکان هم بیشتر کارهای دیگران را انجام میدهند تا بخواهند به تو هم چیشنهاد کمک دهند ! عاشقت هم مثل قصه ها نباشند که هی ناز کنی و خریدار داشته باشی . عاشقم باشی و هی دلت تنگ شود و هی مجبور باشی صبر کنی و ....... 

 

من اینم !!! اصلا گلایه نبود . چون من صرفا خودمم !! اینکه هستم فقط خودمم .کم و زیادش با خودم بوده .

نظرات 3 + ارسال نظر
سحر یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:16 ب.ظ http://sahar1985.blogsky.com

همه اینا که گفتی منم هستم.
چرا ما تازه واردا این قالب وبلاگو انتخاب میکنیم

سحر یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:23 ب.ظ http://sahar1985.blogsky.com

چون شبیه خودمی لینکوندمت

باران جمعه 18 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:30 ب.ظ http://taslim-e-eshgh.blogfa.com

خیلی ها مثل تو هستند.و ما خیلی ها اصولا خدایی داریم.نگران نباش.هر چند که بلانسبت شما باید مثل اسب کار کنیمو جان بکنیم و بعد ببینیم آن خیلی های دیگر بدون اینکه به اندازه پشیزی تن نازنین را بکار بگیرند همیشه در پله ای ترقی بسیار از ما بالاترند...چی میشود کرد؟باید ارگانی تشکیل دهیم متشکل از خودمان خیلیها...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد